عشق سیاه

ساعت ۱:۵۵نصف شبه  دارم چتای۶روز پیشمونو میخونم نوشتی م... نوشتم جونم.... همیشه دلم ضعف میرف برا اینکه اسممو صدا کنی حتی خالی خالی نگا میکنم ب ساعته بالای صفحه گوشیم ساعت۱:۵۷ نگا میکنم ب شمارت ب اسمت بالای صفحه چتت زیرش نوشته آنلاین  یادته همون۶روز پیش بت گفتم تو ک تل نمیای منم نمیام حوصلم سرمیره یادته گفتم مینویسه لست سین فلان وقت بدم میا گفتم قشنگه ک بنویسه آنلاین الان نوشته آنلاین  نگا حرفات تو سرم میچرخه بازم چتامونو میخونم ۶شب پیش نصف شب از خواب پریدم مث بقیه شبای دیگ زود اومدم ببینم کی خوابیدی ک دیدم آنلاینی  ساعت۲:۵۸بود نوشتم این موقه شب چرا آنلاینی ج ندادی نوشتم داری چیکار میکنی دیونه شدما ج ندادی نوشتم باکی میچتی بت زنگ زدم یبار دوبار س بار  برداشتی قطع کردم ...نمیدونستم چیکار باید بکنم صدتا فکر از ذهنم گذش گفتم نکنه باز مث اونوقتا ی ربع دیر تر میزنه ک آفلاین شده نکنه خواب بود بیدارش کردم نکنه ناراحت ش نکنه عصبی شه نکنه عمدا ج نمیداد نکنه با دختر چت میکرد نکنه الان بیاد دعوام کنه نکنه خدافظی کنه.... ساعت شد۳:۱۳ نوشتی باعمم میچتم مسخره  نوشتم از عشق من دیونه شدی؟ اینجوری دوسم دا عشق سیاه...